با وجود مشکلاتی که در دوران دوستی با هم داشتیم ولی هنوز بهش علاقه دارم و میخوام باهاش ازدواج کنم ولی هم خودش هم خانوادش با این موضوع مخالفن.آخه در طول این 3 سالی که ما با هم دوست بودیم یه اتفاقایی افتاد و یه دیوونه بازیایی من در آوردم که الان دید خوبی نسبت به من ندارن.من میتونم خودشو راضی کنم ولی نمیدونم این کار درسته یا نه.
هر کسی اطلاعاتی راجع به این موضوع داره لطف کنه کمکم کنه

من روانشناس نیستم ولی با توجه به سنم این جور روابط رو زیاد دیدم
یه چند تا سوال از شما داشتم:
1- اگه امکان داره کاری رو که خودتون میگین انجام دادین چی بوده ؟ و در قبال انجام چه رفتاری بوده؟
2-شما الان نسبت به اون کار ی که کردید چه احساسی دارین(منظورم اینه که شرمسارین یا نه هنوز اعتقاد دارین کار درستی بوده)3-برای رفع کدورت چه کاری رو انجام دادین ؟
فعلا اینا رو بگین تا بعد
با عرض معذرت از تموم مشاوران تالار که دخالت کردم شرمندم

سلام
من هم روانشناس نیستم در مورد ازدواج پس از دوستی قبلا توی تالار پرسش شده بود و پاسخهایی هم داده شده
اما شما علاوه بر این مورد شما الان یک مشکل دیگه هم دارید ، عدم رضایت خانواده دختر خانوم و البته مهمتر از اون عدم رضایت خودش! و به نظر من همین کافیه که شما از تصمیمتون منصرف بشید!
در توصیه هایی که برای ازدواج میشه از ازدواجهایی که بدون رضایت والدین هست به شدت نهی میشه ، چه برسه به این که خود طرف مقابل هم ناراضی باشه!
ازدواج باید عاقلانه صورت بگیره و بعد از اون زندگی عاشقانه باشه ، شما اگر هم بخواید دختر رو راضی کنید از روی احساسات میتونید راضیش کنید ولی بعد از یک مدت که احساساتش فروکش کرد مشکلات شروع میشه! اگر ازهمون روزهای اول نباشه!!!
ضمن اینکه خودتون هم الان براساس احساس دارید تصمیم میگیرید (از حرفتون این طوری بر میاد)
من کوچکتر از اونم که بخوام اینها رو بگم اما فکر میکنم به درد شما میخوره ،در مورد رابطه دوستی ، اگر از کرده تون پشیمون هستید و توبه کردید که خیلی خوبه، میتونید از این به بعد دیگه این اشتباه یا مشابهش رو انجام ندید و به دنبال زندگی تازه باشید اما اگر هنوز از ته دل پشیمون نیستید یا ممکنه باز هم تکرارش کنید ، علی رغم اینکه میگید دیوانه بازی بوده ، بهتره با خودتون و خدای خودتون خلوت کنید و از این فرصت باقیمانده از ماه رحمت الهی برای اصلاح کارتون و یک شروع زیبا اقدام کنید

سلام دوست گرامی


http://www.hamyary.ir/showthread.php?tid=1429

به تالار خوش آمدید

آیا این دختر خانم ملاکهای شما برای ازدواج رو دارن در حال حاضر؟

دلیل مخالفت خانوادشون چیه؟

مطالب چت روم رو الان خوندم. شناختمت

میخوای با خانم جهانی در موردش صحبت کن

بنده در خدمتم .میتونید خصوصی یا همینجا مطلبو باز کنید
چقد فامیل بازی آخه رییس

سلام
خدایی آقای عزیزی اینجا رو به من معرفی نکرده بود من خودم پیدا کردم. این زیاد مهم نیست مهم اینه که من از این سر در گمی بیرون بیام.آقای عزیزی تقریبا در جریان مشکلات من هست.
یه روزی مامان دختره از من خواستگاری کردویعنی میخوام بگم مشکل ما سطحیه و اگه من واسم مهم نبود تا حالا باهاش ازدواج کرده بودم ولی دوست دارم اول مشکلا حل بشه بعد تصمیم بگیریم.

من از روز اول که باهاش دوست شدم دوسش نداشتم و فقط واسه سر گرمی بود ولی الان جوری شده که نمیتونم بهش فکر نکنم. چند روز پیش بهم تل زد گفت بیا دنبالم.رفتم آوردمش خونه مامانشم بهش تلفن زد من جواب دادام گفتم پیشه منه حرفامون که تموم شد میارمش.ما با توافق و سختی زیاد از هم جدا شدیم.اون خیلی منو دوست داره ولی با مشکلاتی که من واسش درست کردم دیگه خانوادش با من موافق نیستن.یکی از مشکلات دعوای من با دامادشون و داداشش هست که متاسفانه کار به کلانتری کشید.

آخرین حرفی که من بهش زدم این بود: من تا وقتی تو رو دارم دیگه کمبودی حس نمیکنم و به فکر زندگی نیستم پس باید از هم جدا بشیم تا هم زندگی من درست بشه و در یه مسیره درست قرار بگیره هم تو. یه مدت که گذشت همه چی درست شد میتونیم یه تصمیم اساسی بگیریم.الان من ازش فرصت خواستم و دارم تحقیق میکنم که آیا ازدواج ما درسته یا نه و آیا در آینده به مشکل بر میخوریم یا نه.