دسترسی سریع به قسمت های مختلف تالار همیاری |
چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟ زمان کنونی: ۲۳-آبان-۱۳۹۰, ۱۰:۴۸ عصر |
||||||||
|
مطلب مهم چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
|
۱۹-آبان-۱۳۹۰, ۰۳:۵۸ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
سوال : روشهای مؤثر در جذب کودک به نماز و آموزه های دینی کدام است؟
دغدغه بسیاری از مادران و مربیان در جامعه امروزی این سوال است و از آنجا
که درباره روشهای موثر در جذب کودک به آموزههای دینی سخن فراوان است و
بنای ما بر اختصار است، به صورت مختصر چند روش کاربردی که والدین
میتوانند، با به کارگیری آنها اثر مثبت در نهادینه نمودن نماز در فرزند
خود به جا بگذارند، توضیح داده میشود :
الگو دهی از جمله روشهای مؤثر و سریعالانتقال مطرح در روانشناسی رشد، روش الگوپذیری است، اگر پدر و مادر، والدین و اولیاء قبل از اینکه بخواهند کودک را با آداب اسلامی آشنا کنند، خود متخلق به اخلاق نبوی و اسلامی باشند و خود عمل کنند، کودک نیز تقلید کرده و عمل خواهد کرد، زیرا از سن 1 تا 7 سال کودک بدون دانستن فلسفه کار صرفاً آن را تکرار میکند و این مساله در همه جوامع پذیرفته شده است و حتی نسبت به افراد بزرگسال نیز تاثیرگذار است. فضاسازی معنوی فرزندی که در خانوادهای لبریز از یاد و محبت خدا به دنیا میآید، هیچگاه نیازی ندارد که آموزش ویژه برای نماز ببیند، زیرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه میگویند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خیرالعمل» دعوت میکنند، در خانهای که والدین به مناجات شبانه بر میخیزند و اهل خانه همگی معتقد و مقید به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گریزان و روی گردان از خدا باشد؟ پاسخ به کنجکاویهای کودک کنجکاوی کودک یک ویژگی طبیعی اوست که پاسخ آن ضمن ایجاد آرامش روحی و روانی کودک، فرصت مناسب در اختیار والدین قرار میدهد تا بتوانند رفتارهای مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر این اساس وقتی که فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادی و نماز میپرسند، فرصت مناسب برای ما به وجود آوردهاند، تا بتوانیم با پاسخهای مناسب و یا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربیتی بگذاریم. آموزش مستقیم پدر و مادر باید این را باور کنند که همان گونه که در تامین نیازهای مادی کودک مسؤولیت دارند، در قبال تامین نیازهای معنوی نیز موظف هستند، امام باقر علیهالسلام در یک گفتار حکیمانه مراحل تربیت معنوی فرزندان را شرح داده و چگونگی تربیت آنان را در سنین مختلف بیان میدارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدین باید در سه سالگی کلمه توحید «لا اله الا الله» را به کودک یاد دهند، در چهار سالگی کلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بیاموزند و در پایان پنج سالگی او را آزمایش کنند، اگر راست و چپ را میشناسد، صورتش را به سوی قبله متوجه ساخته و به او بگویند رو به سوی قبله سجده کند، در شش سالگی اجزاء نماز، رکوع و سجده صحیح را یادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگویند: دستها و صورتش را بشوید و آنگاه به نماز بایستد. حضور در مجامع و محافل نماز مشاهدات انسان یکی از عوامل مؤثر در تربیت انسان است، قرآن در آیات متعدد انسان ها را به «دیدن» و «فکر کردن» دعوت میکند، بین «دیدن» و «باور کردن» رابطه مستقیم وجود دارد، باید کاری کنیم که فرزند ما با صحنههای گوناگون اقامه نماز و آماده شدن برای اقامه نماز مواجه شود، شرکت در نمازهای جماعت مسجد محله میتواند در تقویت روحیه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد. زیبا سازی نماز انسان یک موجود زیبا دوست است و به دنبال زیباییها میرود و این ویژگی را خداوند در وجود آدمی قرار داده است، به خصوص کودک و نوجوان که بیش از بزرگسالان زیباییها را میبیند و دوست دارد، با ترتیب دادن یک سجاده زیبا و چادر نمازی قشنگ برای دختران، جانماز و لباس زیبا برای پسران میتوان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزونی بخشد، هرقدر والدین بتوانند زیباییها را با نماز خواندن پیوند بزنند، به همان اندازه موفقتر خواهند بود. تشویق همان گونه که قرآن انسانها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب میکند و از ارتکاب اعمال زشت به شدت بر حذر میدارد، سخنان پدر، مادر و مربی نیز باید این گونه باشد، جای جای قرآن کریم وعده به بهشت است که نمونهای بارز برای تشویق به عبادت است،پدر و مادر نیز با روشهای مختلف و وعده برآورده ساختن نیازهای فرزند به اسباب بازی و رفتن به سینما، پارک شادی و ... او را به نماز تشویق کنند، البته این تشویق نباید به گونهای باشد که فرزند برآورده شدن نیازها را نتیجه نماز بداند که این آسیب جدی در امر تشویق است. گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ www.seemorgh.com/lifestyleمنبع : eramnews.ir |
|||
|
۲۱-آبان-۱۳۹۰, ۰۵:۴۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱-آبان-۱۳۹۰ ۰۵:۵۲ عصر، توسط Izadi.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
چرا نماز می خوانیم؟ (دلائل نماز خواندن برای کودکان).
من با استفاده از همین مطالب با توضیحی بیشتر برای دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم ابتدائی، دلیل نماز خوندن رو بازگو کردم، فکر می کنم خیلی روشون تاثیر داشت. برای همین اینجا قرار دادم تا دوستان دیگر هم در صورت نیاز استفاده کنند. میلاد امام هادی علیه السلام رو هم تبریک عرض می کنم. آرامش دل تا حالا شده تو خیابون یا توي پارک بچه ای را ببینید که گم شده و به دنبال مادرش می گرده و وقتي که به کمک مردم مادرش را پیدا ميكنه در آغوش مادرش ميپره و آرام میشه. ما آدمها هم مثل کودک گمشدهای هستیم كه در طول زندگی به دنبال کسی یا چیزی می گردیم که با آن آرامش پیدا کنیم. اون چیز نمی تواند پول، مقام، قدرت، زیبائی و....باشد، چون بعضي از آدم اينها را دارند، اما باز هم آرامش ندارند و همیشه مضطرب و نگران هستند. در قرآن کریم آمده است: «آگاه باشید که دل ها با یاد خدا آرامش پیدا میکند.» و نماز بهترین راه برای رسیدن به آرامش است. تشکر از خدا در اطراف هر کدام از ما آدمهاي زیادی هستند که به ما محبت میکنند، مثل بابا، مامان، معلم و خیلیهای دیگه و ما دوست داریم از آنها به خاطر محبتی که به ما میکنند تشکر کنیم. مثل وقتي كه ميخواهيم از خداي مهربان تشكر كنيم و نماز ميخوانيم. او کسی است که صدها و هزارها نعمت به ما هدیه داده و لحظه به لحظه مواظب و مراقب ماست. تمام کسانی که به ما محبت میکنند هم، خدا به ما هدیه داده است. پس ما با نماز میتوانیم از خدای مهربان به خاطر این همه نعمت و مهربانی که به ما هدیه میکند تنها یك کمی تشکر کنیم. چشمه آب وقتي که بدن ما کثیف شده است باید آن را با آب بشوئیم تا تمیز شود و آن وقت احساس خوشایندي میکنیم ،چون پاکیزه و تمیز میشویم . روزی پیامبر مهربان اسلام رو به یارانشان کردند و گفتند: «فرض کنید در جلوی خانهي شما، چشمهای جاری است و شما هر روز پنج بار در آن خود را میشوييد. آیا به تن شما آلودگی باقی میماند ؟» یاران گفتند : خیر! پیامبر دوباره گفتند : بله نمازهای پنجگانه همین اثر را دارند. با پنج نماز در شبانه روز خداوند، بدیها و گناهان را از آدمی میزداید و او را پاکیزه میکند. دوست داشتن واقعی اگر ما کسی را دوست داشته باشیم دوست داريم با او حرف بزنیم. کسی که نماز میخواند، خدا را دوست دارد و دلش می خواهد با او حرف بزند. البته نباید تند تند و با عجله با خدا صحبت کرد. باید آرام حرف زد. انسان اگر کسی را دوست داشته باشد، عجله نمیکند و آرام با او صحبت میکند. بنابراین باید با آرامش نماز خواند. وقتي که شما کسی را واقعاً دوست داشته باشید آن طور رفتار میکنید که او میخواهد. خدای بزرگ ما را خلق کرده است و ما را خیلی زیاد دوست دارد و بسیار بسیار از ما داناتر است از ما خواسته است که به این صورت نماز بخوانیم که او میخواهد. پس ما آن گونه رفتار میکنیم که خدای مهربان می خواهد تا از دست ما راضی وخشنود باشد. |
|||
|
۲۱-آبان-۱۳۹۰, ۱۱:۳۷ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
یه سوال در همین رابطه من کسانی رو دیدم که ماد ریا پدر مومنی دارن و
طرف مقابلشون مسائل دینی رو رعایت نمی کنه طرز آموزش تو این بچه ها چه جوری
باید باشه؟یکی از دوستان خودش خیلی مقیده همسر ش اهمیتی به مسائل دینی
نمیده یا دوست دیگه ایم که هردوتاشون(دوستم و همسرش )خیلی مقید به آداب
دینی هستن ولی همسرش خیلی سخت گیره حتی دخترشو که الان کلاس چهارمه برای
اینکه چادر سرش کنه تنبیه می کنه و باعث شده که دخترش از حجاب فراری باشه
باهاش هم که صحبت میشه میگن دخالت نکنین من خودم می دونم با این بچه ها چی
کار باید کرد که راه رو اشتباه نرن؟
ممنون خیلی نوشتم |
|||
|
دیروز, ۱۰:۴۹ صبح
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
سلام در
مورد پدر و مادری که عقایدش مثل هم نیست، باید قبل از تربیت یک شیوه رو
برگزینن و طبق اون عمل کنن تا بچه دچار تعارض نشه. بستگی به نوع ارتباط
کودک با والدین و جنسیت کودک و اینک با کدومشون راحت تر ارتباط برقرا میکنه
هم داره. دست کم والدین باید سر یک سری اصولی که میخوان به بچشون آموزش
بدن و بر اون مبنا تربیتش کنند رو مشخص کنند در
مورد آقایی که بچشو میزنه برای چادر سر کردن، یک نفر دوست ایشون که باهاش
صمیمیه باید وارد بشه و به صورت خصوصی و غیرمستقیم با ایشون در مورد این
مساله صحبت کنند. با توجه به اینکه مذهبی هستند دوستشون میتونه با خوندن
روایات و احادیثی که شیوه درست تربیت مذهبی رو بیان می کنند به ایشون گوشزد
کنه و عواقب کارش رو براشون بیان کنه به
طور کلی برای تشویق کودکان به نماز خوندن، والدین باید الگوهای عملی و
اخلاقی مناسبی باشن. یک پدر یا مادر بداخلاق و ترشرو و انعطاف ناپذیر
نمیتونه الگوی مناسبی برای خوندن نماز بچه باشه. آثار نماز خوندن باید در
والدین نمود داشته باشه. باید اخلاقشون خوش باشه. نباید سخت گیری کنن
دراوایل اموزش نماز دادن که باعث دلزدگی بچه ها بشه. بچه فطرتا خدا دوسته خدا
و خوبیها و نعمتهاشو به بچه معرفی کنند. بهش بگن که خدا اینقدر ما رو دوست
داره که برای انجام تکالیفمون بهمون پاداش های زیادی میده. تصویری از بهشت
به گونه ای که بتونه تصور کنه براش توضیح بدن. مثلا بگن که تو بهشت آدم هر
چی که بخواد براش فراهم میکنن و این پاداش اعمالشه. بهش بگن که تا قبل از
سن تکلیفش هر گناهی هم کرده باشه خدا به حساب نمیاره توبه پذیری خدا رو بگن. بعد از معرفی بهشت و مزایا مقداری از جهنم بگن تشویق بچه با شرایط زیر هم مفیده: تشویق صورت رشوه به خود نگیرد؛ ـ علت تشویق بایستی معین شود؛ ـ تشویق و تحسین در حضور جمع اثر بیشتری دارد؛ ـ تشویق وسیله است و نباید به صورت غایت و هدف در آید ضمنا آموزش نماز خواندن در روایات آمده که از 7 سالگی شروع بشه اون
اوایل و مخصوصا بچه تازه داره یادمیگیره، برای نماز صبح بعد از مدتی کم کم
صداش کنن. اگر خیلی خوابش میومد، باتوجه به اینکه باید آسان گرفت و بچه
هنوز سن تکلیفشم نیست، اصلا تنبیه و مخصوصا تنبیه بدنی نباید بشه به خاطر
این مساله. چون ممکنه کلا از نماز خوندن زده بشه. ضرورت نماز خوندن رو کم
کم خودش باید متوجه بشه و درونی بشه براش و نماز رو به خاطر تشویق یا فرار
از تنبیه والدین نخونه آموزش
دادن همراه با لبخند و آرامش و توجه باید باشه. اگر دیدید بچه خسته شده
ادامه ندید. صبر کنید و در دفعات بعدی ادامشو بگین. الگوهای مناسبی که همسن
و سالش هستند رو هم میتونید معرفی کنید برای انگیزه بخشی به کودک. مثلا
دانش آموز موفق نمازخوان |
|||
|
دیروز, ۰۹:۳۲ عصر
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
ممنون از راهنماییتون در مورد محمد رضا باید از سال دیگه شروع کنم یا
امسال محمد رضا 6/7/84دنیا اومده وچون پسر ها 15 سالگی تکلیف میشن شروع
آموزش دیر تر از دختر ها نباید باشه؟ بازم ممنونم
|
|||
|
دیروز, ۰۹:۳۴ عصر
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
خواهش میکنم
از همون هفت سالگی شروع کنید ولی به آرامی و زبان خوش و سهل گیری و برنامه ریزی مرتب و صبوری |
|||
|
امروز, ۰۲:۰۵ عصر
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: چگونه فرزندانمان را تشویق به خواندن نماز کنیم؟
چگونه با بچهها درباره خدا صحبت کنیم؟ دغدغه بسیارى از والدین این است که آیا مىتوانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیدهاى چون خدا صحبت کنند؟
آیا بچهها را مىتوان با مفاهیمى چون خدا، پیامبر، جهان آخرت، آفرینش و
هستى، تکلیف، عبادت و مانند آن آشنا کرد و درباره آنها بحث کرد؟
حرف زدن درباره خدا از این جهت حائز اهمیت است که مىتواند بهترین راه برآوردن مهمترین نیازهاى کودکان باشد، زیرا کودکان بیش از
بزرگسالان خود و اطرافیانشان را نیازمند به تکیهگاه قوى و مهربانى
مىبینند که قادر است همه آرزوهاى آنها را برآورده سازد. فایده دیگر صحبت
کردن درباره خدا از این جهت است که همه چیز را در دنیا توضیح مىدهد:
زیبایى طبیعت، تولد نوزاد یا مرگ یک دوست، که با این توضیح (مرتبط کردن
رویدادهاى طبیعى به خدا) نوعى احساس شگفتى نیز همراه است، زیرا روح کودک به
دنبال عجایب و اسرار مىگردد و زمانى که براى پرسشهاى کلیدى خود پاسخى
منطقى مىیابد، احساس آرامش مىکند. وقتى کودک حوادث تلخ و شیرینى از این
قبیل را با خدا مرتبط بداند، هم در شناخت خود نسبت به خدا عمیقتر مىشود و
هم روح او که به دنبال عجایب و اسرار است، ارضاء مىشود. همچنین حرف زدن
درباره خدا، به کودک احساس امنیت مىدهد، زیرا خدا جاودانى و مافوق همه
تغییرات است و در دنیایى که همه چیز آن زودگذر است، اعتقاد به خدا مىتواند
بهترین حامى و راهنماى اخلاقى کودک باشد. و بالاخره، توجه
به خدا و احساس نیاز به او، مایه آرامش روح و روان کودک مىشود، زیرا این
احساس در فطرت و نهاد انسان از کودکى قرار داده شده و طبق فرمایش پیامبر
اسلام، کودک مادامى که اطرافیانش او را از پرستش خدا باز نداشتهاند، داراى فطرت خداپرستى و ایمان است. متأسفانه
با وجودى که خداشناسى براى کودکان و فرزندان یک ضرورت مهم و نقطه عطفى در
زندگى آنان است، والدین از این موضوع غافلند و به ضرورت آن توجه کافى
ندارند. آنان انرژى کودکان را صرف انواع آموزشها و کلاسها از قبیل کلاس
زبان، موسیقى، کامپیوتر و... مىکنند، اما از درس ایمان غافلند. در حالى که
زندگى کودک در سایه ایمان مفهوم پیدا مىکند. گمان والدین این است که
آموزش خدا و اعتقادات دینى، براى کودک ضرورتى ندارد و این کار وظیفه آنان
نیست و کودکان خود باید با وسعت دادن به معلومات و گزارههاى ذهنى، به سطحى
از معرفت و دانش برسند که ضرورت اعتقاد به خدا را درک کنند و این در زمانى
است که آنان به سن جوانى مىرسند، غافل از اینکه کودکان توان درک این
مفاهیم را دارند و در این شرایط اگر با آنها درباره خدا به طور صحیح و
منطقى صحبت نشود، سعى مىکنند اعتقاد به خدا را در اعمال و رفتارهاى والدین
بیابند، زیرا آنچه والدین بدان عمل مىکنند، بیش از آنچه مىگویند روى ذهن
کودک تأثیر مىگذارد، یعنى کودک زمانى بیشتر با خدا آشنا مىشود که اعتقادات مذهبى را به طور عملى در زندگى والدین ببیند.
حال اگر عمل والدین مطابقت چندانى با دین نداشته باشد، کودک درک صحیحى از
دین پیدا نمىکند. اینجاست که ضرورت آموزش صحیح دین به کودکان، بیشتر روشن
مىشود. براى اینکه کودکان درک صحیحى از خدا داشته باشند، لازم است به آنها اجازه دهید آزادانه درباره خدا گفتگو کنند؛
زیرا بهترین راه ارتقاى معنویت در کودکان، راحت و آشکار حرف زدن از خداست.
اصل علمىاى که اکثر روانشناسان آن را تأیید مىکنند، این است که بگذارید
بچهها خود گفتگو را هدایت کنند و عقایدشان را بگویند و بعد با سؤال کردن
از نظرات شما، موضوع را پىگیرى کنند. اگر پیش فرضى درباره رشد، درک و برداشت کودک از خدا، در هر مرحله سنى او داشته باشیم، با اطمینان بیشترى مىتوانیم به او کمک کنیم. در اینجا به مراحل رشد روانى کودک و این که در هر مقطع چگونه باید با او درباره خدا حرف بزنیم، اشاره مىکنیم: 1 تا 3 سالگى: یادمان باشد که بذر ایمان از همان سالهاى اولیه زندگى کاشته مىشود. بنابراین خداشناسى در این سن اهمیت زیادى دارد. کودکان نوپا مىتوانند کلماتى را که از مفاهیم مقدس برخوردارند یاد بگیرند. در ابتدا، آموزش باید از کلماتى مانند: قرآن، خدا، پیامبر و امام آغاز شود. اگر بچهها به سادگى با این کلمات مأنوس نشوند، بعدها پایهاى براى آموزش مفاهیم بزرگ نخواهند داشت. همچنین باید اعتقاد به عشق و محبت را در آنها تقویت کنید؛ این مهمترین چیزى است که خدا را به کودکان خردسال مىفهماند. به آنها بگویید که خداوند دوستشان دارد و همواره از بچهها مراقبت مىکند. نکته دیگر این که کودک به این جهت که یکى از وابستهترین موجودات دنیاست، در تأمین نیازهاى خویش، به والدین وابستگى کامل دارد. اگر کودک از این جهت مشکلى نداشته باشد و والدین در محبت و توجه به او از چیزى فروگذار نکنند، از اعتماد به آنها، اعتماد و توکل به خدا را نیز مىآموزد. 3 تا 5 سالگى: در این مرحله این سؤال غلط است که: «چهطور کودک را وادار کنم به خدا اعتقاد پیدا کند؟» ، چه اینکه این اعتقاد درونى به صورت اجمال، در فطرت و آفرینش او وجود دارد. پرسش صحیح این است که: «چطور به او نشان دهم که خدا در زندگىاش حضور دارد؟» زمانى که بچهها در برابر شگفتىهاى اطرافشان حیرت زده مىشوند، از چیزى ناراحتند یا شادى ناگهانى را تجربه مىکنند، زمینه فکرىشان براى این مسئله آماده است و شما مىتوانید حضور خدا را با حرف زدن در این باره، به آنها نشان دهید. مثلاً وقتى کودک 5 ساله شما از مرگ پدر بزرگش غمگین و تعجب زده است، از شما مىپرسد: پدر بزرگ پس از مرگ چه مىکند؟ آیا او در بهشت است؟ او در واقع به اطمینان خاطر نیاز دارد. در پاسخ به او بگویید: تو چه فکر مىکنى؟ او احتمالاً در پاسخ مىگوید: پدر بزرگ الآن در بهشت در کنار فرشتگان است. شما در این هنگام نظر او را تأیید کنید. همچنین وقتى کودک در تولد فرزند جدید اظهار خوشحالى یا شگفتى مىکند، به آسانى مىتوانید خدا را به او نشان دهید. یا هنگام خوردن غذا، براى او توضیح دهید که این غذاها از جانب خداوند است، و ما باید از او سپاسگزارى کنیم. آنگاه همگام با کودکتان، مراسم شکرگزارى را به جاى آورید. در فاصله سنى 3 تا 5 سال، کودکان خدا را غالبا موجودى چون یک رهبر روحانى مىدانند. چنین برداشتى به این پرسشها مىانجامد: «آیا خدا مىخوابد؟ خدا کجا زندگى مىکند؟ غذاى او چیست؟» براى فیصله دادن این موضوع و ارضاى حس کنجکاوى و تخیل کودک، جوابى صادقانه به او بدهید، مثلاً بگویید: «نمىدانم.» به یاد داشته باشید، کودک در سنى نیست که بتواند چیزى بیش از این پاسخ اجمالى، درک کند. اما اگر در پاسخ به او بگویید: خدا چیزى نمىخورد و جا و مکانى ندارد، نه تنها قانع نمىشود بلکه دچار سردرگمى بیشترى مىشود. بعد شما از او سؤالاتى بکنید که نسبت به گفتگو علاقهمند شود.
به خاطر داشته باشید، همیشه سؤالات او را جدى بگیرید و هرگز مورد تمسخر
قرار ندهید. بچهها نمىتوانند منتقدانه فکر کنند و صحبتهاى شما را مورد
ارزیابى قرار دهند. بنابراین وقتى با کودک پیش دبستانى درباره خدا حرف
مىزنید، کارشناس شمایید؛ دقت کنید حرفى نزنید که بعدها پشیمان شوید. مثلاً
اگر به او بگویید: «هر وقت بدرفتارى کنى، خدا عصبانى مىشود.» او خدا را
در تخیل خود پدر عصبانى مجسم مىکند که آماده است او را براى هر اشتباهى
تنبیه کند. 6 تا 10 سالگى کودکانى که تازه به مدرسه مىروند، براى محک زدن نظریههاى دیگر، شروع به پرسشهاى منطقى درباره خدا مىکنند. «آیا خدا باعث مرگ مىشود؟ آیا هر کارى انجام بدهم، خدا مىفهمد؟» مهم آن است که والدین ضمن پاسخ دادن به این سؤالات، به کودک کمک کنند به خدا اعتقاد صحیحى پیدا کند. گاهى حوادث طبیعى مورد سؤال کودک قرار مىگیرد، مانند: زلزله، طوفان، بیمارى، مرگ، نقص عضو و از این قبیل. اگر کودک بپرسد: «چرا این شخص نابیناست؟» یا از علت مرگ کسى بپرسد، والدین باید مواظب باشند این امور را مستقیما منتسب به خدا نکنند؛ زیرا کودک از خدا مفهوم ترسناکى در ذهن خود ترسیم مىکند که افراد را کور یا فلج یا مریض مىکند و حتى آنها را مىکشد. در این گونه موارد، بهتر است پاسخ علمى به سؤالات داده شود و به علتهاى طبیعى آنها اشاره شود. راه
دیگر براى برقرارى ارتباط شخصى بین بچههاى دبستانى و خدا، خواندن
داستانهاى مذهبى براى آنهاست. آنها مىتوانند اساس این داستانها را در
زندگى روزمره خود به کار گیرند؛ خصوصا اگر آنها را به گفتگو و طرح سؤال
ترغیب کنید. داستانهاى مذهبى را طورى انتخاب کنید که به کودکان نشان دهد
که خدا در تمام طول زندگى با آنهاست. دوران پیش از نوجوانى: نوجوانان کم سن و سال، هنگام گذر از دوران کودکى، دچار تغییرات شگرف جسمى و روانى مىشوند و به سمت آزادى بیشتر حرکت مىکنند. وقتى آنها وجود خدا را درک مىکنند، او را منشاء نظم در جهان مىبینند. به علاوه، آنها مىخواهند ارتباط خدا را نه تنها با خوبىها، بلکه با بىعدالتى و رنج نیز درک کنند. پس باید به آنها گفت: «خداوند براى ما مصیبت نمىفرستد، بلکه به ما قدرت مىدهد بر آن غلبه کنیم. خدا میل کمک به دیگران را در وجود ما به ودیعه گذاشته است». توضیحات شما هر چه باشد، آنها منتظرند تا ببینند آیا خودتان واقعا به آنچه مىگویید، معتقدید یا نه. پس بگذارید بچهها بدون هیچ ریاکارى شاهد احساس واقعى شما باشند و حتما درباره تلاشهاى خودتان براى دستیابى به ایمان محکم با آنها حرف بزنید. نوجوانى: در این سالها، نوجوانان به آنچه اطرافیان در طول زندگى درباره خدا گفتهاند، فکر مىکنند. گاهى نیز نسبت به تعالیم مذهبى تردید دارند یا اعتراض مىکنند. در چنین حالتى، والدین باید از سخنرانى اجتناب کنند و یادشان باشد که تردید مقدمه ایمان است و پرسیدن و اعتراض کردن همواره مفید است. باید با نوجوانان طورى درباره خدا حرف زد که با مشکلاتشان مرتبط باشد. وقتى نوجوانان احساس بىارزشى یا ناامنى مىکنند، این پیام را به آنها بدهید که هر انسانى نزد خدا ارزش بسیار دارد. به عبارت دیگر، خداوند همان قدر که یک دختر زیبا و ثروتمند را دوست دارد، یک دختر نازیبا و فقیر را هم دوست دارد. زمانى که نوجوانان با فشار مداوم هم سن و سالهاى خود به انجام کارهایى چون استفاده از مواد مخدر، ارتباط با جنس مخالف، دزدى و سایر اعمال خلاف مواجه مىشوند، شما مىتوانید از خدا به عنوان معیارى مطلق براى سنجش اعمال انسانها حرف بزنید: «خداوند بر کارهاى درست و غلط ما نظارت دارد و به همان اندازه به ما پاداش یا جزا مىدهد». شما مىتوانید نوجوان را آگاه کنید که باید در برابر این فشارها بایستد و بر احساسات خود غلبه کند و تصمیمات اخلاقى درست بگیرد. نتیجهگیرى:
یاد دادن خداپرستى به بچهها، مثل یاد دادن دوچرخه سوارى است. شما ابتدا دوچرخه را راه مىاندازید، بعد وقتى بچه مىخواهد پا بزند، او را روى دوچرخه نگه مىدارید. در نهایت خود اوست که باید دوچرخه سوارى کند. بهترین کار شما این است که از سنین پایین شروع کنید. اعتقادات خود را براى او بگویید، برایش مثال بیاورید و ایمانتان را در اختیار نیاز کودک به شناخت و درک خدا قرار دهید. به این ترتیب، نیروى معنوى و اخلاقى قدرتمندى به آنها مىدهید که یک عمر دوام خواهد آورد. |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: سارا زنگویی